گربه ی کیوت شهر p 7🦋

کاربر بلاگیکس کاربر بلاگیکس کاربر بلاگیکس · 1402/06/28 00:32 · خواندن 1 دقیقه

های کیوتام 🌼 اومدم با پارت جدید 🍹

برین ادامه 🍃

سوار ماشین شدیم 🚗🚘هوا خیلی سرد بود منم خیلی سردم شد 🥶 

- پتو داریم ؟🛏️- نه . نداریم 😐- من سردمه! - یه کت هست تو صندوق عقب میتونی برداری.🚘 - باشه....

در همین حال کاگامی و سانیموکی 🎈🎈:

سانیموکی: چرا اونو فراری دادی ؟ خیلی 🤬 هستی! داشتم تمومش میکردم!🤐😡😫- خوب تو این کارو کردی! الانم قدرتشو داری! سانیموکی فقط یه نگاه بد کرد و چیزی نگفت 👀

 کاگامی.اه خسته شدم از دست این! دیگه نمیخوام اصلا ... ولش کن ☹️

 از ازمایشگاه با ناراحتی رفتم شام درست کردم ... خواستم برای اینکه حالشو بگیرم فقط یه تخم مرغ بهش بدم که گشنش بشه این بار انقدر اذیتش میکنم تا بفهمه این طرز رفتار خوب نیست.

رفتم تو حال دیدم که به گربه تبدیل شده 🙄🙄 

- بیا شامتو بگیر بخور 🙄- نمیخوامممم این چیههه ؟ - اسمش غذاست ؟ تاحالا نشنیدی ؟- نه خیر به این نمیگن شام کهه!😡برو یه چیز دیگه درست کن.

منم با عصبانیت رفتم و براش دانگو درست کردم گفتم بیا کوفت کن. اونم گفت بیا خودت کوفت کن. منم دلم نمی‌خواست کنارش غذا بخورم.

-------------

خب کاواییا 🍫 اون قلب پایینو قرمز کنید و به من انرژی بدید همچنین کامنت هم بزارین 🌼 

منتظر پارت بعد باشید کیوتا فعلأ 🦋